نوع ميزان مجازات ارتشاء
مدیران مراقب باشند ودستهای خود را به آسانی به حرام آلوده نکنند
از حضرت پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - روایت شده است است كه: «در بیت المقدس فرشتهای هست كه هر شب ندا میكند كه: هر كه بخورد چیزی را كه حرام باشد، خدا از او نه قبول میفرماید مستحبی را، و نه واجبی را». و نیز از آن سرور روایت شده است است كه: «هر كه باك نداشته باشد از اینكه هر جا مال را تحصیل كند، خدا هم باك ندارد كه از هر دری او را وارد جهنم كند». و فرمود: «هر گوشتی كه از حرام روئیده شود آتش سزاوارتر است به آن».
مدیران نالایق بیشتر به خودشان فکر کنند
در روایات آمده که شخصی از امیرمؤمنان علی (ع) پرسید: محاسبه یعنی چه؟ و انسان چگونه باید به حساب رسی خود بپردازد؟ آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: «وقتی صبح شد و انسان دوباره به کارهای روزمره ادامه داد، شب که فرا رسید، به وجدان خود رجوع کند و خطاب به آن بگوید: ای وجدان! امروز بر عمر تو گذشت و هرگز دیگر باز نمیگردد، و خداوند از تو در مورد این روز که در چه راهی به مصرف رساندی سؤال میکند که چه عملی انجام دادی؟ آیا خدا را یاد کردی و از او شکرگزاری نمودی، و حق برادر مؤمنت را ادا کردی؟ و اندوهش را برطرف ساختی؟ و در غیاب او آبرویش را حفظ نمودی؟ و پس از مرگ او، حرمت او را در میان بستگانش نگهداشتی؟ و از موقعیتخود برای او بهره بردی؟ و مسلمانی را یاری کردی؟ چه کار نمودی؟ ... اگر وجدان او در پاسخ او بگوید: کارهای نیک انجام دادهام، پس خدا را به بزرگی یاد نموده و سپاسگزاری کند، ولی اگر در پاسخ از گناه خود سخن گفت، استغفار و توبه نماید.»
حمایت از حرکت های غیر اصولی ومنطقی مدیران نالایق
در برخی کشورها که انتخاب مدیران دارای یک بنیان غلط است ودر آن چرخه انتصابات برمبنای عدالت محوری استوارنمی باشد اصولا مديران براساس روابط و بدون در نظر گرفتن دانش و توانمندي انتخاب شده اند وشایستگی فرد در انتصابات مطرح نیست ومعیارهای تدوین شده برای چنین اموری صرفا رعایت ظاهر امور در اجرای اهداف غلط می باشد بنا بر این چنین مدیران از كار با افراد كاركشته و ماهروبا تجربه نه تنها به گونه ای غیر قابل باورها واوهام خیالی بیهوده رنج می برند بلکه ترس بزرگی از توانایی افراد قوی ودارای دانش علمی دارند لذا سخت است برايشان ديدن كسي كه از و بهتر است
در سازمانی که چنین مدیرانی به ناحق مشاغل مدیریتی می گیرند کارمند قوی وکارآمد وبا تجربه محکوم به انزوا وگوشه گیری وناگزیر مجبور به تحمل ناهنجایهای اشتباه در انتخاب مدیران است.ومعمولا سایر کارمندان نیز از ترس اینکه مزایای خود را از حیث اضافه کار وسایر پاداش ها از دست ندهند مجبور خواهند شد در حمایت از مدیر نالایق بهترین همکاران خود را به گونه ای از دست بدهند ویک خائن را در رسیدن به اهداف غیر اصولی همراهی کنند که این حرکت ها دارای آثارغیر قابل جبرانی در چندین دهه پس از اصلاح ساختار سازمانی ادارات تجاری خواهد شد.
چه بسیار از وضعیت چنین مدیرانی به گونه های مختلف مطلع می شوید .حتما شما هم به نمونه هایی برخورد کرده اید که یک مدیر بزرگترین حرکت ها را بر علیه اقتصاد برخی کشورها انجام می دهد متاسفانه باز هم در چند روز بعد به مشاغل مدیریتی بالتری انتصاب می یابد
مدیران نالایق برای رسبدن به مدیریت از افراد لایق عبور می کنند
آیا می دانید که :
در برخی از کشورهایی که دچار مشکلات اقتصادی می شونداکثر مديران فاقد مهارت هاي مديريت مي باشند و اغلب آنها به واسطه چابلوسي، تملق و دورغ به جايگاه بالا رسيده اند و آنها با عبور از افراد لايق با استفاده از حربه هاي غير اخلاقي توانسته اند مدير شوند
آیا می دانید که :
معمولا مديران براي حفظ جايگاه خود افرادي را در كنار خود انتخاب مي كنند كه در آينده براي انها خطري نداشته باشد و در نتيجه تصميمات اتخاذ شده در جلسات و شورا فقط همان رآي مدير می باشد
آیا می دانید که :
دردوران مدیریت چنین مدیرانی هركسي كه ساز مخالف بزند از صحنه روزگار حذفش مي كنند
آیا می دانید که :
اطرافيان مدير نيز براي حفظ ميز و پست خود سعي مي كنند همراه مدير باشند
آیا می دانید که :
وغیره ...........
سبک مدیریتی اوبا ما
آیا می دانید که بعضی از مدیران در دوران مدیریتی خویش سعی می کنند مشاغل مدیریتی را برای جاودانه کردن دوران مدیریتی خود به برترین ها بدهند ودر این راه بیشتر به شایسته سالاری تاکید دارند واعتقاد ندارند که گروهی را که دارای پول وپارتی هستند در مسند امور قرار دهند ویا وابستگان سببی ونسبی خود را به مشاغل مدیریتی بگمارند
آیا می دانیدکه :
برادر ناتنی باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در یکی از حلبی آبادهای کنیا زندگی می کند
مجله امریکا هالیوود ریپورتر روز سه شنبه در پایگاه اینترنتی خود نوشت جورج اوباما، برادر ناتنی باراک اوباما در کنیا و در یک محله فقیرنشین به سر می برد جورج اوباما ضمن رد حس حسادت نسبت به برادر ناتنی اش، گفت: «باراک مشغول خانواده و شغلش است و من به تنهایی می توانم از خودم مراقبت کنم
آیا جالب نیست که بدانیم :
برادر اوباما که رئیس جمهور کشور آمریکا است در یک حلبی آباد در حومه پایتخت کنیا زندگی می کند و هیچ اقدامی برای کمک به این برادر فقیر صورت نمی گیردوبرای به صدارت رساندن وی اوبا ما تلاش نمی کند .شما هم به این نتیجه خواهید رسید که هرکسی که شایستگی دارد باید در مناصب بالای مدیریتی قرار بگیرد چنین مواردی می تواند درس عبرت برای کسانی باشد که مبنای انتخابات مدیریتی را پول ،پارتی،اقوام سببی ونسبی و...قرار می دهند
سیستم مدیریتی بیمار
مدیران درگیر اموری هستند که ارتباطی به وظایف سازمانی آنها ندارد
در برخی کشورهای در گیر بحران اقتصادی که امور تجاری هر روز سختر می شود واز نظر قوانین ومقررات نیز هرروز شرایط سخت تری حاکم می شود واز طرفی افراد به ناحق در یک سازمان بی سیستم به مناصب بالای مدیریتی می رسند مدیران به کارهای اصلی خود نمی رسند اکثرا درگیر اموری هستند که ارتباطی به کارشان نداردووظایف سازمانی خویش را نمی شناسند وپیگیری امور اصلی به علت عدم شناخت سازمان با مکاتبات متعدد ودور تسلسل پیگیری ها به تعویق خواهد افتاد
هنر مدیریت این هست که مدیر افرادتوانا را که با وی درگیرند در سیستم به گونه ای جا بدهد نه اینکه افراد ضعیفتر را جذب کنند لذا این کار بخش زیادی از انرژی مدیریت را خواهد گرفت و به کارهای اصلی نخواهند رسید. به هر حال این پارادوکس تا زمانی که از کودکی تفکر سیستمی در یک مدیر نهادینه نشده باشد و تمامی ارکان طبق یک سیستم واحد کار نکنند وجود خواهد داشت. چه بسیار مدیرانی هستند که ناحق در جایگاهشان قرار گرفتند ودر حق بسیاری که شایستگی مدیریت در سازمانهای تجاری را داشته اند اجحاف شده است که این بی عدالتی ها در سیستم مدیریتی از طبعات یک سیستم بیمار و یا بی سیستمی است
مدیر ناکارآمد از کارمند با هوش خوشش نمی آید
کارمند از مدیر خود باهوش تر است
بنده هم معلم بودم وهم در دانشگاه تدریس کردم ومحیط دانشگاه وآموزش وپرورش را خوب می شناسم
بنا بر این منقول است كه معلم از دانش آموز زرنگ، باهوش و با معلومات، خيلي خوشش نمي آيد
حال وقتي يك مديري كه تخصص و تعهد ندارد بنابراين سعي مي كند افراد زير مجموعه خود را از ضعيفان انتخاب كند و اين در نهايت باعث نابودي هر سيستمي خواهد شدواین مشکل در سازمانهایی که به نوعی با اقتصاد کشور رابطه تنگاتنگی دارند وبا امورتجاری یک کشور درگیرند بیشتر به چشم می خورد ومعمولا در سازمانهای تجاری زیر دستان از بالادستان سازمانهای در گیر تجارت هم با سواد تر وهم متعهدترند وکمتر دیده می شود که تحصیلکردگان متعهد خودرا درگیر اموری غیر معقول در عرصه اقتصاد کشور نمایند واگر به بسیاری از پرونده های تخلف اقتصادی نگاه کنید می بینید که این افراد انسانهای وارسته وتحصیلکرده ای نبوده اند واگر گروهی هم یافت می شود که دارای مدارک تحصیلی هستند مطمئنا باید به مدارک فارغ التحصیلی آنها شک کرد به اینکه کجا ،از کدام دنشگاه ،دانشگاه داخل ویا خارج و... این عناوین را گرفته اند
دور باطل مدیریتی بر سازمانهای در گیر امور تجاری
به قول معروف زیر دستان شبیه بالا دستان میشوند
اگر به عملکرد برخی از مدیران در سازمانهای تجاری نگاه کنید می بینید که اکثر این مدیران فرقی با کارمندان زیر دست خود که در سازمان به آنها منزلت داده است نمی کنند وحد معمول این است که مدیر ضعیف راقب است با کارمند ضعیف کار کند ودردنیا هم به این نتیجه رسیده اند که در سایه نیروهای ضعیف یک مدیر ضعیف رشد نمی کند ولی بر عکس این صادق است یک مدیر توانا سعی می کند از بین بدترین ها حداقل شرایط بدتر را انتخاب کند ولی مدیر ضعیف بدترین ها را معرفی می کند تا بتواند بر چنین کارمندانی حکومت کند وبه قول معروف زیر دستان شبیه بالا دستان می شوند وچون مدیر سازمانی در نظام شایسته سالاری رشد نکرده باشد بنابر این کارمندان نا کارآمد به مناصب می رسند وشبیه مدیران خود می شوند ویک دور باطل مدیریتی بر سازمانهای تجاری مدیریت می کنند
افراد کارآمد در گوشه ای گمارده شده اند و افراد نا لایق در مسند امور
مدیران نا کارآمد کارمندان ناکارآمد وضعیف را بر مسند امور قرار می دهند
اکثر قریب به اتفاق مدیران خصوصاً در سازمانه های دولتی و عمومی در برخی کشورهای در جریان توسعه که در گیر بحران اقتصادی می شوند با ارتباطات نادرست ووبند پول وپارتی در یک سازمان غیر شایسته سالار که در واقع زاییده معاملات سیاسی و غیر سیاسی می باشد به مناصب مدیریتی که صلاحیت وشایستگی آن را ندارند دست می یابند وبدین ترتیب در انتصاب یک مدیر کلی عوامل از جمله ایکس و ..... نظرودخالت دارند بنابر این مدیر بدهکار به همه این اشخاص است و در اینحاست که بقای او وابسته به نظر دیگران است و از انجاییکه هدفش بقاء و اجابت خواسته های مشروع و یا نامشروع کسانی است که او به آنها بدهکاراست ،دیگر هیچ کاری بدرستی انجام نمی شود .لذا گماردن افراد متملق و گوش به فرمان ،حرف شنو وخائن به سازمان برای او حائز اهمیت است چراکه این افراد براحتی خواسته های نا بجا ی وی را برآورده مینماید مثلا شما ممکن است در سازمانی که در آن حضور داریددر زمره چنین سازمانی باشید که چه بسیار افراد کارآمد در گوشه ای گمارده و به روز مرگی سپرده شده اند و افراد نا لایق در مسند امور قرار گرفته اند