انتصابات غیر قانونی
جای شکی نیست ،کارمندان از انتصابت نابرابر رنج می برند
جلوی انتصابت غلط در سازمانهای تجااری واقتصادی بایستی گرفته شود
دلایل نارضایتی کارمندان از مدیران باید هم ریشه یابی وهم پیگیری شود
بسیاری از مدیرانی که به مشاغل مدیریتی می رسند خود ممکن است یک پای تجارت باشند
مدیرانی که به نوعی درتجارت اشتغال دارند واز امکانات سازمانها برای رسیدن به اهداف تجاری خویش ویا باند خود استفاده می کنند نباید در مشاغل مدیریتی بکار گرفته شوند
اگر در کشورهایی که دچار بحران اقتصادی هستند به سازمانهایی که به امور تجاری واقتصادی مشغولند ویا سازمانهایی که در امر تجرت وواردات وصادرات مشغولند مراجعه کنید می بینید که چه بسیار کارمندانی پیدا می شوند که از عملکرد مدیران خود ناراضی هستند وکار به جایی رسیده است که دیگر کارمندان نگران تخلفات نیستند بلکه بیشتر از مسایلی رنج می برند که جنبه اخلاقی دارند گروهی از اینکه مدیران ممکن است برخورد منطقی با آنها نداشته باشد رنج می برند وگروهی دیگر از انحراف اخلاقی مدیران ممکن است رنج ببرند ویا گروهی از باندهای فساد اقتصادی که در سازمانها تشکیل می شود واحساس می کنند که هیچ پاسخویی وجود ندارد رنج می برند.البته نباید نادیده گرفت که نگران کننده ترین حالت این است که گروهی از مدیران با پیگیری بیش از حد امور اربابان رجوع خودرا مشتری مدار معرفی می کنند متاسفانه پس از مدتی مشخص می شود که مشتری مداری بیش از حد ناشی از منافعی بوده که نصیب مدیریت سازمان می شود که لازم است افراط وتفریط مدیران در مشتری مداری پیگیری شود
به هرسازمانی اگر مراجعه شود می بینید که کارمندان از برخورد سلیقه ای مسئولین رنج می برند ومعمولا مدیرانی که متخلف هستند به گونه ای ممکن است در سازمان خودرا مدافع کارمند معرفی کنند در صورتیکه واقعیات چیز دیگری است مخصوصا به کارمندان متعهد ظلم روا میدارند وبه گونه ای جلوی ترقی وپیشرفت آنها را می گیرند.بنابر این لازم است هر کشوری چنین مدیرانی را شناسایی کند .
درگیری مدیران در سازمانهای اقتصادی پیگیری شود
دلایل درگیری برخی مدیران در سازمانها باید جدی گرفته شود
چرا بسیاری از کارمندان از عملکرد مدیران خویش ناراضی هستند
نارضایتی کارمندان از عملکرد ضعیف مدیران باید مورد توجه قرار گیرد
از انتصاب مدیران که دارای انحرافات اخلاقی هستند باید جلوگیری کرد
در بسیاری از سازمانهای اقتصادی ممکن است بنا به دلایل مهم بین برخی کارمندان ومدیران ومسئولان سازمان درگیری وجود داشته باشد که این مهم باید مورد توجه مسئولان نظام قرار گیرد .گاها برخی مدیران در بودجه های که به سازمان واگذار می شود:
- به خوبی استفاده نمی کنند
-اگر قرار است پاداشی پرداخت شود عدالت را اجرا نمی نمایند
-پاداش دارای اهمیت به گروهی خاص پرداخت می شود
-درهمه امور رابطه وپارتی حرف اول را می زند
-امکانات سازمان به عدالت دراختیار سازمان قرار نمی گیرد
-مشاغل حساس مدیریتی با توصیه به گروه خاصی واگذار می شود
-عزل ونصب ها برمبنای معیار اخلاقی وانسانی صورت نمی گیرد
-بیشتر عزل ونصب ها صرفا برای افزایش منافع گروهی صورت می گیرد
-کارمندان ساعی به حق خوددرسازمان نمی رسند
-گروهی بدون اینکه در مسیر رشد قرار داشته باشند با پوشیدن کت ویا شلوار ی متشخص می شوند
-کارمندی که سواردوچرخه می شد پس از مدت کوتاهی که درچرخه مدیریتی به ناحق قرار می گیرد دارای بهترین امکانات می شود،بهترین ماشین ها را سوار می شود
-هیچ کسی پیگیری نمی کند که رشد جهشی گروهی چگونه صورت گرفته است
-دراین ادارات وسازمانها یک نفر همیشه درراس امور قرار می گیرد بدون اینکه عملکرد او مورد بررسی قرار گیرد
-کسی که خود مسئولیت دارد تحت شرایطی خود ناظر بر اعمال خود نیز می باشد
-اگرگلایه ای از آن سازمان شود بازهم گلایه به خودهمان شخصی که تخلف کرده است می رسد
-مدیران خودرا طلبکار کارمند می دانند وکارمند حق هیچ اظهارنظری ندارد
-کارمندان ساعی از گردونه مسئولیت خارج می شوند وافرادی خارج از ضوابط اداری جایگزین آنها می شوند
-هرفردی که سوابق بیشتری درتخلف دارد محبوب می شود
-کارمندان سالم درحاشیه قرار می گیرند
-بارها وبارها کارمندان سالم جابجا می شوند
-هیچ کسی دلایل جابجایی های متعدد کارمندان را پیگیری نمی کند
-آوارگی برخی کارمندان از استانی به استان دیگر مورد تحصین قرار می گیرد
-خانواده ها وزن وفرزندان کارمند هم همراه او از شهری به شهر دیگر آواره می شوند
-در این سازمانها همه امور وامکانات دراختیار گروهی که با هم هماهنگ هستند می باشد
-اگر کسی مقام مافوقی باشد مدیرانی را در حوزه خود استفاده می کند که رایزنی ها را با او انجام داده باشد ودر اصل از کسی استفاده می کند که بله قربان گوی خوبی باشد
-به اندازه ای معایب سازمانی زیاد است که همه کارمندان به نوبه خود از آن اطلاع دارند
-وغیره
درکشورهای در جریان توسعه که درگیر بحران اقتصادی هستند با مدیران غیر متعهد باید چه کار کرد؟
چگونه باید با مدیران نالایق برخورد کرد؟
با مدیری که سواد هم داشته باشد ولی از سواد ش برای نابودی سازمان ویا رانت خواری وامثالهم استفاده می کند چه باید کرد!؟
به همانگونه که نمی توان در بیمارستانها از ابزارهای قدیمی وغیر قابل استفاده بهره گیری نمود به همین ترتیب نمی توان از مدیران نالایق استفاده نمود
یک مدیری که دارای انواع انحرافات اخلاقی وغیر اخلاقی است یا سازمان را تبدیل به یک زمین شوره زار می کند که نمی توان محصولی از آن برداشت نمود ولی یک مدیر لایق که می تواند در سازمان خود با کارمندان ارتباطات صحیح بر قرار کند یک زمین شوره زار را می تواند به یک زمین مساعد برای کشت آماده کند .مدیری که سواد هم داشته باشد ولی از سواد ش برای نابودی سازمان ویا رانت خواری وامثالهم استفاده می کند ویا برای منافع خود ودارودسته اش می جنگد برای هیچ کشوری مفید نیست باید ریشه چنین مدیرانی را در کشورها خشکاند
تنها راه نجات کشور از بحران اقتصادی
افرادی که به دلایل غیر منطقی با کارمندان با تجربه وکارآمد در گیر هستند نباید به مشاغل حساس مدیریتی گمارده شوند
قبل از انتصاب باید بررسی شود که آیا افراد در سازمان خویش خوش نام هستند یا نه
انواع انحرافات افراد مخصوصا انحرافات اخلاقی فرد باید مورد توجه قرار گیرد افرادی که به لاابالی گری در سازمانهای خویش مشهورند نباید به مشاغل حساس مدیریتی گمارده شوند
مهمترین راه وعملی ترین راه نجات کشور از بحران اقتصادی فقط وفقط جابجایی مدیران مشاغل اقتصادی حساس است بدون ملاحظه باید مدیران نالایق از سیستم خارج شوند وبه جای آنها مدیران صالح وشایسته جایگزین شوند مدیر باید گرداننده خوبی باشد وقرار نیست یک مدیر از همه چیز سازمان اطلاعات کافی داشته باشد چه بسیار مدیرانی که دارای سواد سازمانی هم هستند ولی چون اصول مدیریت را نمی شناسند با دخالت های بیجا در امور سازمان وبرای اینکه خودرا خلاق جلوه دهند در اکثر امور اظهارنظر می کنند وخودرای هستند وهمیشه بر رای خویش که بر منطق استوار نیست پافشاری می کنند وهرگز به آراء منطقی کارمندان توجه نمی کنند بدین ترتیب با درگیری هایی که در سازمانهای تجاری بوجود می آورند و باعث تضعیف روحیه کارمندان می شوند ویا با زور کارمندان را که سالم کار می کنند وزیر بار حرف زور نمی روند به ادارات دیگر منتقل می کنند واین امر باعث می شود که سازمانهای چابک نابود شود وهمان کارمندانی که بنا به دلایلی که به مناطق دیگری که به ناحق انتقال یافته اند بروند به گونه ای پیگیر انتقام از مدیران نالایق هستند که همین امر باعث از بین رفتن شکوفایی سازمان می شود
انتصاب مدیران نالایق مثل زدن مدرسه در بزرگراه می باشد
مثل انتصاب بعضی افراد به مشاغل حساس ومسئولیت وسرپرستی سازمانها وهمچنین مهمتر از همه انتصاب آنها به مشاغل مدیریتی مثل زدن مدرسه در بزرگراه می ماند که نه تنها خطر وبحران دامن گیر مدیران ومسئولان بالاسری که آنها را به چنین مشاغلی فراخوانده اند می شود بلکه بیشترین مشکلات بر می گردد به دانش آموزان که ممکن است در حین خروج از بزرگاه جان خودشان را از دست بدهند به همین نحو اگر مدیر نا لایقی را که اصول مدیریت را نمی شناسد وصرفا یک کار راه انداز ویا کار چاق کن است به این شغل بگمارندباعث می شود که تاوان این انتصاب نا بجا را کارمندان آن سازمان پس بدهند بارها وبارها تخلفات از طریق مدیران رده بالا انجام می شود ولی هنگام حساب وکتاب مدیر را با مقام بالاتری از محدوده مدیریتی خارج می کنند وپس از آن به حساب کارمندانی که هیچ دخالتی در تخلف ندارند می رسند.کارهای مربوطه را باید به صورت منطقی پیگیری کرد نه اینکه شرایط رشد را برای افراد خاطی وخائن بوجود بیاوریم وبعد شعارهایی مبنی بر سالم سازی فضای اداری ویا فرهنگ درستکاری بزنیم که خودمان عملا آن را قبول نداریم
علت اساسی بحران اقتصادی در کشورها ی در جریان توسعه
انتصابات نابجا برای مشاغل مدیریتی منجر به بحرانهای اقتصادی می گردد
اداره امور کشورها درمشاغل اقتصادی وبازرگانی وتجاری باید به شایسته ترین ها سپرده شود
انتصابات باندی باید نابود شود
اگر نگاهی سطحی به دلایل اصلی بحران کنیم به این نتیجه می رسیم که عامل اصلی بحرانها به عوامل شخصیتی یک مدیر بر می گردد در تمام كشورها به ويژه كشورهاي توسعه يافته، براي پست هاي اداري و سازماني شرايط احراز معرفي مي گردد كه انتخاب و انتصاب افراد بر مبناي آن شرايط صورت مي گيرد در محتواي شرايط احراز موقعيتهاي اداري و دولتي، بخشي به ويژگيهاي شخصيتي مدير اختصاص داده شده است علت آن نيز به اهميت و نقش ويژگيهاي شخص مديران در رفتارهاي سازماني بر مي گردد كه از خود نشان ميدهند.متاسفانه در بسیاری از کشورها به شخصیت مدیران توجه نمی شود وافراد به صورت باندی به مشاغل مدیریتی دسترسی می یابند وچه بسا این افراد با توجه به اینکه مشکل اخلاقی دارند باعث بدنامی سازمان خویش ویا افرادی می گردند که آنها را برای مشاغل مدیریتی انتخاب کرده است .بدین ترتیب نه تنها باید از رشد چنین افرادی جلوگیری بعمل آورد باید جلوی رشد آن عده ای هم که بنا به دلایلی که مطمئنا ممکن است اقتصادی باشد گرفت نباید از گزینش کنندگان آنها غافل بود این غده سرطانی را باید از مبدا نابود کرد بحران کنیم به این نتیجه می رسیم که عامل اصلی بحرانها به عوامل شخصیتی یک مدیر بر می گردد در تمام كشورها به ويژه كشورهاي توسعه يافته، براي پست هاي اداري و سازماني شرايط احراز معرفي مي گردد كه انتخاب و انتصاب افراد بر مبناي آن شرايط صورت مي گيرد در محتواي شرايط احراز موقعيتهاي اداري و دولتي، بخشي به ويژگيهاي شخصيتي مدير اختصاص داده شده است علت آن نيز به اهميت و نقش ويژگيهاي شخص مديران در رفتارهاي سازماني بر مي گردد كه از خود نشان ميدهند.متاسفانه در بسیاری از کشورها به شخصیت مدیران توجه نمی شود وافراد به صورت باندی به مشاغل مدیریتی دسترسی می یابند وچه بسا این افراد با توجه به اینکه مشکل اخلاقی دارند باعث بدنامی سازمان خویش ویا افرادی می گردند که آنها را برای مشاغل مدیریتی انتخاب کرده است .بدین ترتیب نه تنها باید از رشد چنین افرادی جلوگیری بعمل آورد باید جلوی رشد آن عده ای هم که بنا به دلایلی که مطمئنا ممکن است اقتصادی باشد گرفت نباید از گزینش کنندگان آنها غافل بود این غده سرطانی را باید از مبدا نابود کرد
در کشورهایی که در گیر بحرانهای اقتصادی هستند تنها چیزی که باید کنترل شود این است که انتصابات هدفمند گردد ومشاغل مدیریتی به هرکسی داده نشود خیلی از افراد ظرفیت پذیرش بسیاری از مشاغل را بخاطر وابستگی هایی که دارند نخواهند داشت
مسئولان نظارت کننده باید نظارت کنند که علت مردم داری ها ی بیش از حد از کجا نشات می گیرند
باید مراقب بود که به بهانه مردم داری ومشتری مداری باندهای رشوه خواری ورانت خواری گسترش یابد
مراقب باشیم که بیهوده افراد مورد تمجید قرار نمی گیرند
افرادی که دارای سوابق درخشان درزمینه اختلاس،رشوه و...دارند نباید در مشاغل حساس در کشور بکارگرفته شوند
چطوراست که وقتی فردی یک خبطی میکند ناظران همه از آن سر در میآورند اما در جایی که فردی اقدام به ایجاد باند رشوه خواری در یک سازمان اقتصادی وتجاری وبازرگانی وامثالهم می نماید به عنوان مدیران آن سازمانها به خدمت گرفته می شوند تازه اگر چنین مدیرانی شناسایی شوند باز هم از آنها در مشاغل مهمتری استفاده می شود وبعد در انتصابات می نویسند به علت سلامت کاری وتوانایی ومردم دارای ونجات سازمان و...شما را به این پست منتصب می کنیم
مشتری مداری بیش از اندازه
حال بیش از اندازه به اربابان رجوع جای تامل دارد
مراقب باشید که خوار کردن کارمندان وبها دادن به مشتریان ممکن است ناشی از اهداف غیر منطقی مدیران سر چشمه بگیرد
در سازمانهایی که کارمندان فقط نقش یک سرباز را ایفا می کنند باید بیشتر دقت شود
هرگاه تمجید زیادی از مدیری می شود باید مراقبت کرد که این تعاریف ها ناشی از تخلفات عدیده گروهی و باند ی در سازمانها نباشد
بسیاری از مدیران تازه به دوران رسیده با امضاء غلط اسناد تجاری خودرا مدافع حقوق اربابان رجوع معرفی می کنند ومعمولا مشتریان سازمانهای تجاری خودرا تا سطحی بالتر از کارمندان زیر دست خود بالا می برند ودر آن سازمان کارمند هیچ کاره است ومشتری همه کاره سازمان بوده ودر جابجایی کارمندان نقش اساسی داشته وکارمندان سالم در چنین فضایی فقط به عنوان سرباز انجام وظیفه می کنند وعملا هیچ نقشی در اصلاح سازمان نخواهند داشت
در چنین سبک های مدیریتی که بر مبنای رشوه خواری گروهی استوار است مدیریت به اربابان رجوع به عنوان ابزار سود نگاه می کنند واگر سودی متصور نباشد هرگز خودرا ملزم به حمایت مشتریان نمی کنند
گسترش رشوه خواری در کشورها
گردانندگان کشورها مراغب باشند که سازمانهای تجاری واقتصادی را به ناهلان نسپارند
ای کاش ملت ها برای جلوگیری از رشوه خواری دستورالعمل های ویژه وباز دارنده ای صادر می کردند متاسفانه بسیاری از انتصابات غیر عادلانه که بر خلاف نظام شایسته سالاری در سازمانهای اقتصادی وبازرگانی وامثالهم صورت می گیرد شرایط وبستر را برای اعمال نفوذهای باندی در کشورهای خاورمیانه ایجاد می کند .ومعمولا گروهی برای رسیدن به منافع سرشار وثروت های باد آورده دست به تشکل هایی می زنند ومعمولا به صورت گروهی به جان سازمانهای اقتصادی می افتند وهر کاری که بخواهند در سازمانها انجام می دهند .اسانترین کار آنها تخریب روحیه کارمندان سالم وبه انزوا کشیدن آنها است ودر مراحل بعدی با نفوذ هایی که دارند کارمندان سالم را از گردونه سازمانی خارج می کنند .بدین ترتیب همه چیز برای یک خیانت بزرگ آماده می شود .اگر نگاهی کوتاه به تاریخچه مدیریتی سازمانهای اقتصادی وهمچنین سازمانهایی که به گونه ای با تجارت ارتباط دارند بشود معلوم می گردد که بسیاری از آدمها به عنوان نجات دهنده سازمان در برهه ای خاص وارد سازمان می شوند وهدفی جز بدست آوردن سرمایه های کلان وباد آورده ندارند
افغانها دوبرابر عواید داخلی ملی خود در سال ۲۰۱۲ رشوه پرداختند. اداره جرایم و مواد مخدرسازمان ملل متحداعلام کرده است که افغانها دریکسال گذشته ۳.۹ میلیارد دالر رشوه پرداخته اند. این میزان دوبرابر عواید داخلی افغانستان و یک چهارم کمک های تعهد شده جامعه جهانی در کنفرانس توکیو در جاپان است.
میزان پرداخت رشوه در سال ۲۰۱۰ میلادی ۲.۵ میلیارد دالر اعلام شده بود که ۲۰ درصد از در آمد ناخالص ملی این کشور به شمار میرود.
این اعلامیه که روز پنجشنبه در کابل نشر شده تاکید کرده است که میزان پرداخت رشوه در افغانستان از سال ۲۰۰۹ میلادی تا سال ۲۰۱۲، چهل درصد افزایش یافته است.
در این گزارش آمده که با وجود افزایش مقدار رشوه تعداد رشوه دهندگان در افغانستان از سال ۲۰۰۹ تا کنون کاهش یافته است.
سازمان ملل با تاکید بر اینکه نصفی از جمعیت افغانستان برای دریافت خدمات عمومی در نهادهای دولتی مجبور به پرداخت رشوه شده اند، این میزان را در بخش خصوصی نیز ۳۰ درصد اعلام کردهاست.
میزان دریافت رشوه در بخش خصوصی ۶۰۰ میلیون دالرر آمریکایی ذکر شده که ۱۵ درصد از مجموع رشوه پرداخته شده در افغانستان را تشکیل میدهد.
بر اساس این گزارش در مناطق غربی افغانستان ۷۱ درصد از مردم، شمال شرق ۶۰ درصد، جنوب ۴۰ درصد و مرکز ۳۹ درصد به نهادهای دولتی رشوه پرداخت کرده اند.
گزارش میافزاید که رشوه دادن در بخش آموزش و پرورش افغانستان به صورت بیسابقه افزایش یافته و تعداد افغانهاییکه به آموزگاران در این کشور رشوه میدهند از ۱۶ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۵۱ درصد در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است.
این گزارش میافزاید، با آنکه افغانها فساد را یکی از چالشهای عمده در کشورشان می دانند، این روند به یک عرف در زندگی آنان تبدیل شده است.
۶۸ درصد از افرادی که با آنان مصاحبه شده است، پرداخت رشوه به کارمندان دولت را به عنوان حقوق کمکی به آنها قابل قبول دانسته اند، در حالیکه این رقم در سال ۲۰۰۹ میلادی ۴۲ درصد بوده است.
۶۷ درصد از مصاحبه شوندگان استخدام کارمندان دولتی را براساس روابط خانوادگی قابل قبول دانسته ولی تعداد این افراد در سال ۲۰۰۹ میلادی ۴۲ درصد بودند.
حامد کرزی پیش از این در اجلاس بین المللی افغانستان در شهر بن آلمان به متحدان و حامیان بین المللی خود وعده داد که در راستای مبارزه با فساد اداری در کشورش اقدامات جدی را روی دست خواهد گرفت.
همچنین در کنفرانس توکیو در جولای سال گذشته، کشورهای کمک کننده ادامه کمکها به افغانستان را به مبارزه موثر دولت افغانستان با فساد مشروط کردند.
رئیس جمهوری افغانستان در گذشته چندین بار خارجیها را متهم به فساد اداری کرده است.
جزییات رشوه
- مجموع رشوه در سال ۲۰۱۲ در افغانستان دو برابر درآمد ملی بوده است. درآمد ملی افغانستان در این سال دو میلیارد دالر بوده است.
- نیمی از افغانها در این سال رشوه پرداختهاند
- رشوه دادن به کارمندان آموزش و پرورش بیش از هر بخش دیگر دولت افغانستان در این سال افزایش یافته است.
- رشوه در پلیس نسبت به سال ۲۰۰۹ ده درصد کاهش یافته است.
- بیشترین میزان رشوه در افغانستان به نهادهای قضایی، گمرک و ادارات محلی داده شده است.
- ۶۸ درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی گفتهاند که دریافت مقدار کمی رشوه از سوی ماموران ملکی (غیرنظامی) دولت قابل قبول است.
- روستاییان ۵۱ درصد مجموع رشوه دهندگان افغان را تشکیل میدهند.
- مردان ۵۳ درصد و زنان ۴۷ درصد مجموع رشوهدهندگان در این سال بوده اند.
- پول نقد ۷۵ درصد مجموع رشوه در سال ۲۰۱۲ را تشکیل میدهد
برای سالم سازی محیط گمرکات وگسترش فرهنگ درستکاری در گمرکات کشورهای خاورمیانه باید تلاش فراوان کرد واز انتصاب افراد نالایق وغیر متعهد باید جلوگیری کرد
گمرکات کشورهای در جریان توسعه لازم است در انتصاب مدیران دقت کنند واز انتصاب افرادی که دارای پرونده های متعدددر زمینه های شغلی خویش می باشند خودداری کنند ولازم است کمیته ای به صورت متمرکز بر انتصابات مدیران اقتصادی نظارت کنند .وهرگونه مشاغل مهم مدیریتی که با اقتصاد سروکار دارد باید با دقت وملاحظات لازم به افراد سپرده شود وچنین مشاغلی نباید با دخالت ثروتمندانی که در امور تجاری دخالت دارند صورت گیرد افراد سالم باید مسئولیت بپذیرند واز طرفی باید جلوی ترقی افراد ناشایسته گرفته شود
اختلاس در ادارات دولتی نیمروز
ریاست گمرک بر علاوه اینکه از هر کانتینر اموال تجار ۵۰ هزار افغانی اخذ می نماید، در این روز ها ابتکار جدیدی نیز به خرج داده است.
این ریاست شخص بنام محمود کمیشن کار را موظف نموده تا از هر موتر میوه که از ایران به نیمروز می اید ۲۵ هزار افغانی اخذ نماید.
این شخص که هیچ مسولین و جواب گویی در برابر دولت ندارد روزانه ده ها موتر میوه را پول گرفته تعدادی اندک را برای مسوولین و دولت تحویل و متباقی را یکجا با شرکایش حیف و میل می نماید.
امریت جواز نامه نیمروز با استفاده از مهر جعلی ریاست دافغانستان بانک و مستوفیت میلیون ها افغانی پول تخصیص را کشیده و به جیب شخصی خود می زند. ریاست صحت عامه نیز از این شهکار به استثنا نبوده و ان هم مهر جعلی مسوفیت را ساخته و تخصیص می کشد.
این ریاست همچنان یکجا با موسسه برک میلیونها افغانی پول ادویه جات را می بلعد.
در همین حال ، ریاست برق نیز با اینکه هر کارمند ان به انواع مختلف پول می گیرد اما میلیون ها افغانی پول صرفه برق مفقود است.
اکثرا میتر ها برق توسط برقی ها دست خورده که طبق مصرف پول صرفیه تحویل داده نمی شود.
ریاست فواید عامه بر علاوه فروش میلیونها دالر وسایل باقی مانده کمپنی هندی ها یکجا با یک تجار بنام نظیر باسکول در قسمت بیرونی شهر ایجاد نموده و پول انرا حیف و میل می نماید.
>>> کسانی که قدرت چور و چپاول را دارد نوش و جان اش؟
سورگل
>>> خدا این ها را... کند برادر اگر کدام مدرک داشته باشد می تواند به ریاست ارتشا وفساد اداری ارسال نمایند
>>> اينها از افتخارات كرزي صاحب است كه در تاريخ افغانستان ثبت خواهد شد
اگر كدام نويسنده معاصر همت كند وانواع فساد كه در دوران حكومت كرزي صاحب صورت گرفته جمع آوري نمايد كتابي خواهد شد كه طويلتر از سريال ها باشد
>>> کمتر از یکسال به اینطرف آقای ثبات بحیث والی نیمروز مقرر شده. اینهمه خیانت و... مقامات دولتی در گذشته یا برملأ نمیشد، یا والی سابق آقای براهوئی مانع آن میشد.
نادر
>>> رييس فوايد عامه نيمروز شخص بي كفايت و بيسواديست كه در فراه هم دست به اختلاس زده حتي استعفا داده بود اما حالا پس بزور پول دادن شد ه رييس اين ادم نان خوردن خود را نداشت اما حالا تعمير سه منزله و انواع موتر و...واي بحال كرزي جان با اين رييس هايش
زمري فراهي
>>> نادر در وقت آقای براهویی باز خودش میکرد چنین کارها را و راه را برای کسی نمیداد روی اوم سفید نیست.
جمشید از قلب نیمروز
>>> سلام ریسهای نیمروز فقط برای چور امده خصوصا ریس گمرک صحت عامه مستوفیت فواید عامه شاروال روز محشر همرای شان حساب خواهد شد
>>> زنگ چور 2014 را شنیده نوش جان
>>> محترما ازدیکه ولایت هامن زیاد معلومات ندارم دزولایت نیمروز بخدا چور است
>>> بخدا مردم چور کرده خدا خودش رحم کند این رهبران ما رحم ندارد
>>> ولایت نیمروز جای چورهاست
>>> سلام هر رییس که اول مییاید خوب شعار میدهد اخر خودش مردم را چور میکند
>>> ولایت نیمروز یکی از ولایات دور و دست افتاده و مردم بیسواد شاید به درجه نود فسصد باشد اما مردم این ولایت اگثرا در تجارت سگریت و کوکنار مشغول میباشند بخاطریکه من خودم در ولایت نیمروز بحیث ترجمان ایفای وظیفه نمودم دو سال دیدم مردم خوب و عادی دارد اما تقریبا قاچاقبران هستند در مواد مخدره به ایران امیدوارم در امور این ولایت دولت رسیده گی کرده این لکه بدنامی کوکنار و قاچاق را از بین ببرد.
احمد نبیل سرابی از کابل
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۷ ۱۳۹۲/۳/۱
کد خبر: 52118
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=52118=آدرس